دجال
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
هنگامى كه سخن از دَجّال به ميان مى آيد، معمولاً طبق يك سابقه ذهنى عاميانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معيّن يك چشمى مىشود كه با جثّهی افسانهاى و مَركب افسانهاىتر، با برنامهاى مخصوص به خود پيش از آن انقلاب بزرگ مهدى ظهور خواهد كرد.
ولى همانگونه كه از ريشهی لغت دجّال از يك سو و از منابع معرفیکنندهی دجال در اسلام و مسیحیت از سوى ديگر استفاده مىشود، دجّال منحصر به يك فرد نيست بلكه عنوانى است كلّى براى افراد پر تزوير و حيله گر؛ و پر مكر و فريب و حقّه باز كه براى كشيدن تودههاى مردم به دنبال خود از هر وسيلهاى استفاده مىكنند، و بر سر راه هر انقلاب سازندهاى كه در ابعاد مختلف صورت مى گيرد ظاهر مىشوند.
به عقیدهی مسلمانان، دجالی در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی موعود خروج میکند، و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد، و سرانجام به دست مهدی و یارانش کشته می شود. نشانه هايى كه در بعضى از روايات براى او ذكر شده بىشباهت به تعبيرات سمبوليك و اشاره و كنايه نيست، و بعید نیست بر اساس تمثیل و یا مجاز باشد.
همتای دجال در مسیحیت موجودی است به نام ضدمسیح (Antichrist). این اتفاقات و علامتها شباهت بسیاری به بخش مکاشفات یوحنا در کتاب مقدس مسیحیان دارد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] معنای دجال
مهدى پرتوى آملى درباره این لغت مىنویسد: «دجّال صیغه مبالغه از ریشه "دجل(به معنای خدعه و نیرنگ و حیله و باطل)" است» و معنای آن دروغگو، حقّه باز، افسونگر، متقلّب و تزویرکار است.
در فرهنگ جدید عربى - فارسى منجدالطلاب و فرهنگ لاروس معانى لغت دجال چنین آمده است: «آب طلا، گروه بزرگ انبوه، دروغگو، فریبنده؛ لقب مسیح کذاب که در آخرالزمان ظهور کند.»
علامه علىاکبر دهخدا این لغت را در لغتنامه خود، هم با تشدید «جیم» و هم بدون تشدید «جیم» ضبط نموده است.
دکتر محمد خزائلى می گوید: «دجال کلمهاى مرکب از «دُژ + آل» است و الف و لام آن همان الف و لامى است که در نامهاى دانیال و خرقیال هم وجود دارد و به معنى «خدا» ست. جزء اول آن هر چه باشد به معنى «ضد» و «دشمن» است؛ و دور نیست که با «دژ»، «دشمن» و «دشوار» همریشه باشد. [1]* بنابر این تعبیر، دجال یعنى: ضدخدا، دشمنخدا.
و اما رابطه دجال و معنای آب طلا: او قبح اعمالش را در لفافه طلایی تقدیر می پوشاند، و نیک جلوه می دهد. دجال طاغوت فریبکار و حیله گری است، با ترفندهای خود، جمعیتی را به دور خود جمع میکند و با حقیقت به مخالفت برمی خیزد. او حق را به باطل میپوشاند و مردم را فریب میدهد.
[ویرایش] دجالهای عمومی در نگاه اسلامی
در حديث معروفى از پيامبر اسلام مى خوانيم:
«هر پيامبرى بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت، من نيز شما را بر حذر مى دارم!»[2]* (صحيح ترمذى، باب ما جاء فى الدّجال، ص 42)
مسلّماً انبياى پيشين به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالى كه در آخر زمان آشكار مى شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمى دادند.
بخصوص كه در پايان حديث مى خوانيم:
«سپس پيامبر صفات او را براى ما بيان كرد و گفت شايد پاره اى از آنها كه مرا ديده اند يا سخن مرا شنيده اند عصر او را درك كنند!»
که به احتمال قوى ذيل حديث اشاره به طاغيان و فريبكاران خطرناكى همچون بنى اميّه است که به مكر و فريب و تزوير و بيرون راندن مردم از صراط مستقيم به سوى آداب و سنن جاهلى، و زنده كردن نظام طبقاتى و حكومت استبدادى و خودكامه، و روى كار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنايتكاران بيباك، و كنار زدن صلحا و فضلا و مردان لايق، پرداختند.
جالب توجّه اين كه در پاره اى از احاديث[3]* آمده است كه پيش از ظهور مهدى 30 دجال ظهور خواهد كرد!
به هر حال، آنچه را نمى توان در آن ترديد كرد اين است كه هنگام فراهم شدن زمينه هاى انقلاب، در هر جامعه اى كه باشد، افراد فريبكارى كه در واقع پاسدار نظامهاى فاسد و فرسوده اند براى نگاهدارى وضع موجود، و بهره بردارى از زمينه هاى فكرى و اجتماعى مردم به نفع اهداف نادرست خود، دست به تزوير و حيله گرى مى زنند، و حتّى شعارهاى انقلابى مى دهند، و اين يكى از بزرگترين موانع راه اصلاح و انقلاب راستين است.
اينها دجّالانى هستند كه همه پيامبران، امّت خويش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه هاى فريبنده آنها هشدار دادند.
منتها پيش از ظهور مهدى و آن انقلاب عظيم و وسيع، هر قدر زمينه هاى فكرى و روانى و اجتماعى در سطح جهانى آماده تر مى گردد، فعّاليّت اين دجّالان كه يكى از بعد از ديگرى ظهور مى كنند افزايش مى يابد؛ تا در پيشرفت زمينه هاى انقلابى وقفه ايجاد نمايند و به هزار حيله و فن براى منحرف ساختن افكار دست زنند.
[ویرایش] دجالها در اعتقادات مسیحیت
مسیحیان دجال را «مسیح کذاب و دروغین» مىدانند که دشمن و ضد مسیح است. قاموس کتاب مقدس[4]* دجال را اسمعام مىداند. در همین کتاب آمده است که کلمه دجال در جایى دیگر جز در رساله «یوحنا» یافت نمىشود، و مقصود از دجال کسى است که با مسیح مقاومت و ضدیت مىنماید و مدعى آن باشد که خود او در جاى مسیح است. در رساله اول یوحنا، مىگوید: «دروغگو کیست؟ جز آنکه مسیح بودن عیسى را انکار کند، و آن دجال است.»
و در رساله دوّم يوحنا (باب 1، جمله 6 و 7) آمده است: «شنيده ايد كه دجّال مى آيد؛ الحال هم دجّالان بسيار ظاهر شده اند.»؛ و اين عبارت نيز تعدّد دجّالها را تاكيد مى كند.
[ویرایش] ویژگیهای دجال
با توجه به منابع اسلامی به نظر میرسد كه يك دجّال بزرگ در رأس همه آنها باشد.
روایاتى که در مورد دجّال نقل شده، گاه مورد اعتماد نیستند، و در ضمنِ آنها مطالبى هست که یقیناً جعلى است. در این حدیثها ذوق و قریحه جاعلین اثر گذاشته، طبق سلیقه و ذوق آنها جعل شده است، و آنچه از پیامبر اسلام نقل شده درمیان احادیث جعلى گم شده است و تشخیص آنها بسیار دشوار می نماید. برخى از صفاتى که در مورد دجّال در احادیث وارد شده، مانند کور بودن یک چشم و بیرون آمدن آن چون دانه عنّاب، و مانند مطالبى که در مورد مَرکب معروف او (خر دجّال) گفته شده، مطالبى است بر اساس تمثیل و یا مجاز، که باید گذشتِ زمان آنها را معنى کند.
از روایات استفاده میشود، دجال مردی لوچ است، و ادعای پیامبری و خدایی میکند و با -احتمالاً- جادو و شعبده و تصرف در چشمها، مردم را به سوی خود جذب می نماید. پیروان او بیشتر اراذل و اوباش و طبقات آلوده از یهود و زنهای ناپاک و فرزندان آنها مىباشند.
[ویرایش] بررسی سمبولیک روایات دجال
همانطور که گفته شد، نشانه هايى كه در بعضى از روايات براى او ذكر شده بى شباهت به تعبيرات سمبوليك و اشاره و كنايه نيست; مثلا، از روايتى كه علاّمه مجلسى در بحار الانوار از امام على نقل كرده چنين استفاده مى شود كه او داراى صفات زير است:
1ـ او يك چشم بيشتر ندارد كه در ميان پيشانى اش همچون ستاره صبح مى درخشد! امّا همين چشم خون آلود است، گويى با خون تركيب شده!
2ـ او الاغ (مَركب) سفيد تندروى دارد كه هر گام او يك ميل است و به سرعت زمين را طى مى كند!
3ـ او دعوى خدائى مى كند و هنگامى كه دوستان خود را به گرد خويش مى خواند صداى او را تمام جهانيان مى شنوند!
4ـ او در درياها فرو مى رود و خورشيد با او حركت مى كند، در پيش روى او كوهى از دود و پشت سرش كوه سفيدى قرار دارد كه مردم آن را موادّ غذايى مى بينند.
5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطى و كمبود موادّ غذايى هستند...[5]*
در کتاب «حكومت جهانى مهدى (عج)» از آیةالله مکارم شیرازی و «روزگار رهایی» تالیف کامل سلیمان، چنین آمده است که دجّال با آن صفاتى كه گفته شد میتواند اشاره به فريبكاران و رهبران مادّى ستمگر در دنياى ماشينى باشد[6]*؛ زيرا:
اولا، آنها يك چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگى مادّى است؛ آنها فقط به يك "بُعد" مى نگرند و آن بعد منافع مادّى ملّت خويش است؛ و به هزار گونه نيرنگ و تزوير و سياستهاى استعمارى براى رسيدن به اين هدف متوسّل مى شوند؛ آنها دجّالانى هستند فريبكار كه چشم معنوى و انسانى را از دست داده اند.
امّا همين يك چشم مادّى آنها بسيار خيره كننده و پرفروغ است در صنايع به پيروزيهاى درخشانى نایل شده اند، و از اقطار زمين نيز گذشته اند.
ثانياً، مركبها(وسایل نقلیه)ای در اختيار دارند كه بسيار تند و سريع السّير است و كره زمين را در مدّت كوتاهى دور مى زند با سرعتهايى حتّى مافوق سرعت صوت! (هواپیماهای امروزی با سرعت زیاد خود در هر لحظه چند صد متر را میپیمایند.)
ثالثاً، آنها عملا مدّعى الوهيّتند[7]* و مقدّرات مردم جهان را به دست خويش مى دانند و با تمام ضعف و ناتوانى كه دارند، پياده شدن در كره ماه را دليل تسخير فضا! و مهار كردن پاره اى از نيروهاى طبيعت را نشانه تسخير طبيعت، در حالى كه يك زمين لرزه مختصر، يك طوفان كم قدرت، يك سلّول سرطانى، همه كاسه و كوزه هاى آنها را در هم مى شكند; در عين ضعف همچون فرعون دعوى خدايى دارند.
رابعاً، با زير درياییهاى مجهّز به زير درياها مى روند، وسایل سريع السّيرشان با مسير شمس حركت مى كند (بلكه گاهى از مسير آن نيز جلو مى افتد). در پيش روى كارخانه هاى عظيمش، كوهى از دود، و به دنبال سرش كوهى از فرآورده هاى صنعتى و موادّ غذايى (كه مردم آن را موادّ غذايى سالم فكر مى كنند در حالى كه ارزش غذايى چندانى ندارند و غالباً خوراكهاى ناسالمى هستند) مشاهده مى شود.[8]*
خامساً، مردم به عللى ـ از قبيل خشكسالى و يا استثمار و استعمار و تبعيضات مختلف و سرمايه گذاريهاى كمرشكن در مورد تسليحات و هزينه طاقتفرساى جنگها، و ويرانيهاى حاصل از آن كه همگى معلول زندگى يك بعدى مادّى است ـ گرفتار كمبود مواد غذايى مى شوند و مخصوصاً گروهى از گرسنگى مى ميرند و از ميان مى روند، و دجّال كه عامل اصلى اين نابسامانيهاست از اين وضع بهره بردارى كرده به عنوان كمك به گرسنگان و محرومان جامعه براى تحكيم پايه هاى استعمار خود كوشش و تلاش مى كند.
در پاره اى از روايات نيز نقل شده كه هر مویى از مركب عجيب دجّال، سازِ مخصوص و نواى تازه اى سر مى دهد[9]* كه انطباق آن بر اين همه وسايل سرگرم كننده ناسالم و فریبندهی دنياى ماشينى يك بعدى كه در تمام خانه ها و لانه و شهر و بيابان و ساحل دريايش نفوذ كرده كاملا قابل تصوّر است. ضمناً توجه کنید که خر، نماد حماقت است.
البتّه آنچه در بالا گفته شد يك تفسير احتمالى براى دجّال بود كه قرائن مختلفى آن را تأييد مى كند. ولى قبول يا عدم قبول اين تفسير به اصل موضوع صدمه نمى زند كه مسأله دجّال، با اين صفات جنبه كنايه دارد نه اين كه انسانى باشد با چنان مركب و چنان صفات و مزايا!
[ویرایش] کیفیت خروج دجال
سه سال قبل از خروجش در دنیا قحط و خشکسالى شدیدی مىشود. در این موقع که گرسنگى و تشنگى بر عالمیان سایه افکنده است، دجال خروج مىکند. هنگامه عجیبى بر پا مىشود و دجال به کمک پیروانش بر تمام شهرها مسلط مىگردد.
"دجال چنان فریاد میزند که شرق و غرب جهان از جن و انس و شیاطین صدای او را میشنوند. او چنین فریاد میزند: «دوستان من، به سوی من بیایید! من کسی هستم که آفریدم، هر چیزی را در جای مناسب خود قرار دادم و هدایت نمودم. من پروردگار بزرگ شما هستم.»"
در چنین زمانى بههنگام نماز صبح و یا عصر، مهدى ظهور مىکند و عیسىبنمریم نیز از آسمان فرود مىآید و به او اقتدا مىنماید. آنگاه آنها با دجال به جنگ میپردازند، دجال و پیروانش را از میان بر مىدارند، و مردم و شهرها را از فتنه و آشوب او نجات میدهند.
[ویرایش] سیماى دجال در ادبیات فارسى
از راه احادیث اسلامى، دجال بهصورت شخصى مقابل و ضد عیسى بن مریم و امام زمان، در ادبیات فارسى مجسم شده است. قدیمىترین دیوان شعری که در آن کلمه "دجال" و مفاهیم مرتبط با او در آن دیده مىشود «دیوان حکیم ناصرخسرو قبادیانى»[10]* است. ناصرخسرو 7 بار کلمه دجال را در دیوان اشعار خود آورده و در دو مورد «جهان» را به «دجال» شبیه و مانند کرده است:
دجال چیست؟ عالم و، شب چشم کور اوست وین روز چشم روشن او کیست، بىریب
عالم دجال تست و تو به دروغش بستهاى و ماندهاى و گشته یگانه
از دیگر شاعرانى که مضامین زیبایى از کلمه دجال ساخته،«افضلالدین بدیل بن على خاقانى» شاعر قرن ششم هجرى است. در بین شاعران، خاقانى بیشتر از همه ،این کلمه را در شعرخود آورده است. دجال 22 بار در شعر خاقانى دیده مىشود. در شعر برخى شاعران دیگر کمابیش این کلمه دیده مىشود.
بعضى ترکیبات و مضامین کهشاعران بااستفاده از کلمه دجالساختهاند، چنین است:
- دجال بند، آن که دجال را به بندمىکشد:
قلزم دجله عطا، مهدى دجال بند کسرى جمشید جام، خسرو خورشیدفر (مجید بیلقانى)
- دجال جفا، کنایه از دغلکار وستمگر :
لب بگشا، هیکل عیسى بخوان کز دم دجال جفا مردهاند (مولوى)
- دجال چشم، کنایه از یک چشم:
چرا سوزن چنیندجالچشماست که اندرجیب عیسى یافت ماوا (خاقانى)
- دجال خلقت، کنایه از بدنهاد:
گر او هست دجالخلقتبهرغمش تو را کم ز عیسى مریم ندارم (خاقانى)
- دجال راى، کنایه از بداندیش:
چه مىخواهى از این دجال رایان چه مىجویى ازاین مهدى نمایان (عطار نیشابورى)
- دجال شکل، کنایه از فریبکار:
کید این دجال شکلان آخراندر چَه فتاد چون لواى مهدى آخرزمان آمد پدید (مجید بیلقانى)
- دجال طبع، کنایه از بدنهاد وستمپیشه:
از این دجال طبعان وارهد دور نماند کار و بار عالم این طور (وحشى بافقى)
- دجال فعل، کنایه از فریبنده:
نه روحالله بر این دیر است چون شد چنین دجال فعل این دیر مینا (خاقانى)
- دجال کیش، کنایه از دروغگو و بدکردار:
پى دجال کیشان برگرفته به تو نیرنگ ایشان درگرفته
تو را دجال شد چون هادى راه به جز دوزخ کجا یابى وطنگاه (وحشى بافقى)
- دجال عالم سوز، اشاره بهفریب دادن دجال جهانیان را (فراگیرشدن ظلم و ستم در عالم):
اى دریغا مهدیى، کامروز از هر گوشهاى یک جهان دجال عالم سوز سر برکردهاند (سنایی)
دجال در ادبیات عرفانى نیز، گذشته از تعبیرات و معانى دینى وکلامى، کنایه از اهل نیرنگ و حیله است.
[ویرایش] پاورقی
- ^ اعلام قرآن، ص 479، پرتوى آملى، مهدى؛ به نقلاز ریشههاى تاریخى امثالوحکم، ج 1،ص 436
- ^ صحيح ترمذى، باب ما جاء فى الدّجال، ص 42
- ^ سنن ابى داوود
- ^ صفحه 460 این کتاب
- ^ اقتباس از حديث صعصعة بن صوحان (بحار الانوار، ج 52، ص 192)
- ^ دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ مادی و جریان الحادی است که بر همه جهان سیطره دارد ؛ کشورهای مبتکری که از لحاظ قدرت مادی و صنعتی قوی هستند و مسلمانان را به نوع میفریبند و مرعوب خویش میسازند تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آنها خود باخته تلقی میکنند. کشورهای مبتکر خصوصا" استکبار جهانی با سیطره صنعتی وپیشرفت خود همه جای عالم سر می کشد و سعی در فریب مردم دارند.
- ^ در این زمان شاید بتوان دجالهایی که در عالم وجود دارند مانند سیاسیتگزاران پشت پرده قدرتهای جهانی و رهبران ظالم ابرقدرتهای را همان دجالهای آخرالزمان، و ماهوراهها و ابزاری از این قبیل را خر و وسیلهای که بر آن سوار هستند و بر جهان حکومت میکنند دانست.
"در آخرالزمان موجودی ظهور میکند که برای افرادی که منتظر ظهور ناجی هستند یک علامت به شمار میرود؛ همه افراد با دو چشم به آن نگاه میکنند ولی او با یک چشم به همه نگاه میکند و یک مرکوب خاکستری رنگ هم دارد که با هر مویش یک ساز می زند." میتوان گفت ماهواره که در مدار خود قرار میگیرد همه را با یک چشم میبیند و ما آن را با دو چشم، و صفحه خاکستری تلویزیون که خر خاکستری رنگ دجال را به یاد می آورد.
- ^ "در حدیث آمده: «این(یعنی ظهور) نخواهد شد تا خدایی دیگر بیاید(یعنی دجال)». آری خدایی دیگر خواهد آمد و مکتبی دیگر خواهد آورد. او دجال است. او ادعای خدایی خواهد کرد و همه زمین پیرو او خواهند شد و او را تصدیق خواهند کرد به جز معدودی. این که همه او را خدا بدانند گفته نشده ولی اینکه همه او را تصدیق کنند و پیرو او شوند قطعی است. چرا اینچنین است؟
چون ما هنوز نفهمیده ایم قدرتی که مردم او را خدا بدانند یعنی چه. ما هنوز در فکر مردی هستیم که سوار بر خری بیاید و بگوید من خدا هستم و همه مردم زمین از کوچکترین قصبات تا بزرگترین شهرهای زمین پیرو او شوند. ما هنوز نتوانسته ایم مثل خدا بودن را تجسم کنیم. ما هنوز نتوانسته ایم جذبه مرموز او را تجسم کنیم."
- ^ در مورد خر دجال گفته شده: مردمان پشگلش را نقل و نبات میپندارند و چون آن را به دهان میگذارند متوجه میشوند که پشگل است.
همان طور که در جنگ امریکا و عراق اتفاق افتاد، هواپیماها بمبهایی شبیه عروسک و شیرینی و غذا بر روی مردم ریختند، که مردم به گمان کمکهای هوایی به سوی آنها می رفتند، و به محض برداشتنشان منفجر میشدند. لذا بهترین توصیف از این هواپیماها در 1400 سال، زمانی که تکنولوژیهای امروزین در تصور مردم نمی گنجیده است، همین توصیف به خر دجال است.
- ^ تولد 394 هـ.ق.، وفات 481 هـ.ق.
[ویرایش] منابع(غیر از آنهایی که در متن مقاله آمد)
- بحارالانوار، علامه مجلسی.
- دانشنامه رشد.
- کتاب «روزگار رهایی» تالیف کامل سلیمان
- کتاب «حكومت جهانى مهدى (عج)» تالیف آیةالله مکارم شیرازی