لویی پارسا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
لویی پارسا(به آلمانی:Ludwig der Fromme؛به فرانسوی:Louis le Pieux یا Louis le Débonnaire؛ایتالیایی:Luigi il Pio یا Ludovico il Pio؛اسپانیایی: Luis el Piadoso یا Ludovico Pío)(زاده ژوئن یا اوت ۷۷۸-درگذشت ۲۰ ژوئن۸۴۰ (میلادی) امپراتور و پادشاه فرانکها از سال ۸۱۴ تا زمان مرگش بود. وی را لویی یکم، لویی نازنین و لویی خوشروی نیز مینامند.
[ویرایش] زندگی
پپنیها
|
آرنولفنژیها
|
کارولنژیها
|
پس از پیمان وردون(۸۴۳)
|
او سومین پسر شارلمانی از سومین زنش هیلدگارد بود. وی در ژیروند در فرانسه کنونی زاده شد. در ۷۸۱ با اینکه هنوز کودک بود تاج پادشاهی آکیتان را بر سرش نهادند. این رویداد پس از شکست مورها در اسپانیا به دست شارلمانی زخ داد. سیاست شارلمانی این بود که هر یک از پسرانش را شاه بخشهای متصرفی سرزمینش بکند،وی از ایشان میخواست که پوشش سرزمینهای زیرفرمانشان را بپوشند و به فرهنگ ایشان رفتار کنند. با این همه این شاهان دارای استقلال کامل از پدر نبودند.
لویی یکی از چهار پپسر حلالزاده شارلمانی بود. بزرگترین این پسران پپن گوژپشت نام داشت که بر پدر شورید و شکست خورد و تا واپسین دم زندگی را به حالت تبعید در صومعه گذراند. از دیگر برادران لویی شارل کهتر پادشاه نوستریا شد و پپن ایتالیایی پادشاه ایتالیا شد. شارلمانی پپن کهتر را به عنوان جانشین برا یپادشاهی بر فرانکها به مردمان شناسانده بود،ولی پپن در ۸۱۰ و برادرش شارل در سال پس از آن درگذشتند و تنها پسر حلالزاده شارلمانی که زنده ماند لویی بود. شارلمانی خود در سال ۷۱۴ درگذشت. بدین سان لویی به فرمانروایی همه سرزمینهای زیر فرمان فرانکها -به جز ایتالیا که زیر فرمان برنارد ایتالیایی فرزند پپن بود- رسید.
او در آنژو بود که خبر مرگ پدر را شنید، پس با شتاب خود را به آخن رساند و تاجگذاری نمود. او پس از پادشاهی دست به یک سری "پاکسازیهای معنوی" زد. برای نمونه خواهران شوهرنکردهاش را برای خدمت به کلیسا فرستاد و برادران حرامزاده خود را طرد نمود.
در سال ۸۱۶ پاپ استفان پنجم که جانشین پاپ لئوی سوم شده بود بازدیدی از رایمز انجام داد و در دیدار با لویی با دست خود و برای دومین بار بر سر او تاج گذارد. این کار که نشان دهنده پشتیبانی کلیسا از پادشاه بود بر اعتبار لویی بسیار افزود.
او در ۸۱۵ بخشهایی از سرزمینش را به پسرانش واگذار کرد،باواریا را به لوتار یکم و آیکتان را به پپن اکیتانی. چندی پس از آن لوتار را پادشاه بخش بزرگی از امپراتوری دربرگیرنده همه ایتالیا و سرور برادرانش پس از مرگ پدر و پپن را پادشاه آیتان و بخشهای همسایهاش و کوچکترین پسرش لویی ژرمن را پادشاه باواریا و بخشهای همسایهاش -که تا پیش از این زیرفرمان لوتار بودند-خواند.
در اعتراض با این بخشش لویی،برادرزادهاش برنارد که هنوز بر ایتالیا فرمان میراند در سال ۸۱۸ شورید،ولی دستگیر شد و در دادگاه به مرگ محکوم شد. لویی از مرگش گذشت و به کورکردن و زندان او بسنده نمود. برنارد سال پس از آن از غصه دغ کرد و در زندان مرد. سرنوشت این جوان بر وجدان لویی اثری ژرف گذارد و وی را در اندیشه کنارهگیری از پادشاهی و خستگیدرکردن انداخت. وی در ۸۲۲ در نشستی به همراه پاپ پاسکال یکم و جمعی از بزرگان فرانکها با برادرخواندگانش هوگو و دروگوی متزی آشتی نمود و در برابر پاپ از گذشتهاش توبه کرد و فهرستی از گناهان خود را در آن انجمن خواند و گروهی از خویشانش را که به زندان انداخته بود یا در کلیسا و صومعه نگه داشته بود رها نمود.
[ویرایش] مرگ
لویی پارسا پس از یک رشته جنگهای بیرونی با دانها،باسکها،اسلوونها،برتونها و اوبرتریتها و سه جنگ درونی و پیروزی در آنها بیمار شد. او به شکارگاه تابستانیش در جزیره در راین رفت. در ۲۰ ژوئن۸۴۰ ترسایی او در حالی که در آغوش برادرش دروگو و در پیشگاهش چندین اسقف و کشیش بود مرد.
به زودی کشور فرانکها دچار جنگی درونی شد که تا سال ۸۴۳ دنباله داشت. در این سال پیمان وردون که در آن سرزمینهای فرانکها را به سه بخش کردند پذیرفته شد. این بخشبندی ریشه پیدایی کشورهای آلمان و فرانسه در آینده شد.
[ویرایش] منبع
- Vita Hludowici Imperatoris by Thegan of Trier Latin text
- Vita Hludovici Imperatoris, the main source for his reign, written c. 840 by an unknown author usually called "the Astronomer"
- Oman, Charles. The Dark Ages 476-918. London, 1914.
- Godman, Peter, and Collins, Roger, editors. Charlemagne's Heir. Oxford University Press: New York, 1990.